چی به چیه از همه چیه

زنجان   

فصل  تابستان مدت سفر یک روزه

 تو راه زنجان ، از تهران که به سمت زنجان  حرکت کنید دراین مسیر کلی اثار باستانی وجود دارد نزدیک قزوین قلعه الموت است که البته ما انجا نرفتیم ولی شنیدم جای زیبایی است و به علت  کوهستانی بودن منطقه جاده 45 دقیقه ای  3 ساعت طول می کشد تا برسند فکر نمی کنم بشود به خود قلعه الموت هم رفت به خاطر این که روی کوه قرار دارد و رفتن به انجا کمی سخت است در نزدیکی زنجان و در جاده همدان اثار باستانی زیادی است که یکی از انها سلطانیه است سلطانیه یکی از بزرگترین ساختمانهای اجری در ایران ، که مقبره یکی از سلاطین مغل به نام سلطان محمد خدابنده  است و مقبره برادر او همان مقبره تاریخی مشهور در تاج محل هند است با همان نوع معماری سلطانیه

سلطانیه معماری جالبی دارد که به روش مسلمانان ساخته شده است روی ان گنبدی شکل و دراطراف دیوارهای داخلی  سالن ان به زبان عربی چیزهای نوشته شده که اغلب انها ریخته شده است اما به نظر می رسد سوره ای از قران باشد بسم الله ان تقریبا مشخص است البته در حال باز سازی انجا هستند در همین سالن زیر زمین های تو در تویی وجود دارد با سقف بسیار کوتا و اتاق تنگ و تاریک که رعب و وحشت تعریفی  داستانها ی مغلها را در ذهن ادم تداعی میکند البته ما قبری از خود سلطان محمد خدابنده ندیدم شاید  در زیر سلطانیه باز هم زیر زمین های پنهانی است  که شاید انجا باشد در ان طرف سالن راه پلهای با سراشیبی زیادو باریک وهم تاریکی است و  از پله ها که بالا با  برویم به دالانی می رسیم که به صورت دایره ای  دور تادور سالن وجود دارد که در واقع اینجا طبقه دوم محسوب می شود در ان که قدم بزنید درهای چوبی و جود دارد که به فضای بیرون راه دارند اما انها را قفل زده اند و نمی شود بیرون را دید پله ها را ادامه می دهیم و به طبقه سوم میرسیم که شبیه پشت بام است در وسط ان خود ساختمان قرار دارد و  دورتا دورساختمان اجر کشی های جالبی شده که دیدنی است با ستون های زیبا که حالت بالکن دارد واطراف ااین ساختمان فضای بازی است که لبه های دیوارها ی ان در بعضی جاها  فرو ریخته اما منظره جالبی دارد و کلی از زمین های منطقه از اینجا پیداست و در بالای این ساختمان گنبد وجود دارد که دیگه نمی شد از این بالا تر بریم و اطراف گنبد را ببینیم  در خود فضای بیرون سلطانیه سرسبز و درختکاری شده است و برای صرف غذا واستراحت مناسب است به اضافه اینکه

د که ای هم برای خرید کردن دارد اما نمی دانم چرا در جای به این بزرگی که خیلی هم  دران رفت و  امد می شود نمازخانه درست و حسابی  نساخته بودند در کنار دستشویی ها فقط یک زیر زمین کوچک که زن و مرد باید در انجا نماز می خواندند وجود داشت

به هر حال از سلطانیه که جلوتر بریم مقبره یکی از سرداران مغول است که بی شباهت به سلطانیه نیست اما کوچکتر و لی با همان معماری دالان تنگ وتاریک یک حیاط بزرگ که دور تادور حیاط را مغولها  برای   رفت و امد سقف زده بودند که باز هم ستونهای اینجا را مثل محراب در اورده بودند از حیاط که عبور کنیدبه اتاقهایی میرسید که تقریبا دیگه خراب شده اند و فرو ریخته اند اما کاملا دالانهای طبقه دوم ان  مشخص هستند

می گویند احتمالا این دالانها جای سربازانی بوده است که در اینجا نگه بانی می دادند به علت این که  گنجهایشان را در زیر زمین های این مقبرها مخفی می کرده اند البته صحت این حرف کاملا معلوم نیست و دوباره به  حیاطی دیگر می رسیم که مقبره اصلی در اینجا قرار دارد بادیوارهای بسیار بلند واین هم گنبدی شکل است برای وارد شدن به مقبره یک نردبان چوبی گذاشته بودند و پله نداشت توی مقبره تاریک با سقفی بلند  و پایین دیوارها چند تا طاقچه مانند درست کرده بودند و یک زیر زمین که در ان درست وسط مقبره بود که البته انرا بسته بودند و نمی شد وارد انجا بشیم چند جای حیاط فروریخته بود و زیر ان مشخص بودکه خالی است معلوم نیست این زیر زمین ها تا کجا ادامه دارد  من که خیلی دلم می خواست وارد این زیر زمین ها بشوم از یک جای خیاط که فرو ریخته بود می شد وارد شد اما اینقدر ترسناک بود وهم ازترس جانوارانی مثل مار وارد نشدم و خلاصه از انجا  برگشتیم  در کمی جلوتر تابلوی مقبره   شیخ ملا حسن کاشی را  زده بودند که ما از رفتن به انجا صرف نظر کردیم خلاصه همین جاده همدان را جلوتر بریم مقبره یکی ازپیغمبران به نام قیدار و جلوتر ان غار کتله خورکه یک غار اهکی و  هم قدمت با غار علی صدر است اما بر عکس غار علی صدر خشک است می گویند در انتها به غار علی صدر می رسدو بعد از ان غار علی صدر همدان است به اضافه مزارع سرسبز و زیبا  که در جای خود دیدینی هستند البته ما چون مسافرت یک روزه رفته بودیم دیگر وقت نشد به انجاها سری بزنیم

و اما در خود شهر زنجان رشخور خانه است که مال دوره قاجار است و  در گذشته زنان در انجا رخت می شستند و الان بازسازی شده و در دو طرف ان زنان با لباسهای محلی زنجان در شکلهای مختلف قرار دارند و جوب ابی هم از وسط ان می گذرد که دور ان حصار شده است

 کاروانسرای سنگی که  به گمانم مال دوران صفویه  باشد و اکنون بازسازی شده و تبدیل به یک رستورانش کرده اند و می توانید برای صرف غذا به انجا سری بزنید

  شهر بازی و سد تهم که البته ما به اینجاها نرفتیم

 اما بازار زنجان که دو بازار سنتی و جدید دارد بازار جدید ان که پاساژها هستند و در هر طبقه ان مخصوص فروش کالایی است مانند طلا فروشان یا پارچه فروشان و چندین پاساژ دارد و در ابزار سنتی ان که همه نوع مغازه ای در کنار یکدیگر قرار دارد عطاری پارچه فروشی طلا فروشی و غیره چاقو های زنجان نیز معروف است که می توانید از چاقوهای تزیینی ان برای سوغات بخرید و همینطور دمپایی های سنتی  که در بعضی جاها می فروشند

 پارک گاوازنگ که پارک بسیار شیکی است نسبت به پارکهای دیگر زنجان و تقریبا در کوهپایه قرار دارد و مردم در روزهای تعطیل برای کوهنوردی به انجا می روند و یک ابنما از بالا به پایین پارک درست کرده اند که زیبا است و دو طرف انرا نیز پله گذاری کرده اند و الاچیق هایی هم در فضای پارک قرار دارد و اطراف ان چمن کاری شده است

 زمین ورزشی برای فوتبا ل و یا اجرای بعضی مراسم مانند تئاتر نیز و جود دارد ودر پارک لوازم ورزشی نیز کار گذاشته اند و همینطور فضای اطراف پارک برای دو چرخه سواری مناسب است و در روزهای تعطیل در انجا دو چرخه سورای می کنند و یک فضای بسته بلیطی برای بازی کودکان و جود دارد و یک استخر بزرگ در طرف دیگری از کوه  قرار دارد که در انجا قایق سواری می کنند

پارک جنگلی ارم که  زیبایی خاص خودش را دارد و موزه تاریخ  طبیعی وحفاظت محیط زیست در انجا قرار دارد در انجا پر است از گیاهان خودرو که در بین انها گیاهان دارویی هم دیده می شود و  گلهای وحشی و گلهای قاصدک و علفهای خودرو و درختان بلند و سرسبز و زیبا  که همه گی تنوع رنگی زیبایی را به انجا داده اند و جالب است بدانید حیوانات کوچکی در انجا در زیر زمین لانه درست کرده اند که شبیه سگ ابی هستند و گاهی برای خوردن غذا به روی زمین می ایند و می روند و خیلی ها شون هم دستی هستند چون مردم به انها غذا داده اند مانند فندق وپسته  انها عادت کرده اند و نمی ترسند  در ضمن این پارک وسیله بازی کودکان هم دارد

سلطانیه