آخرین ارسال های انجمن

عنوان مطلب تعداد پاسخ ها تعداد بازدید ها آخرین پست دهنده
عقرب روی ریل اندیمشک یا از این قطار خون می چکد 0 287 admin
در بغداد 0 182 admin
نوکاپ 0 194 admin

سفر۸

برگشته رفتیم کاغذ دیواری سفارش دادیم از پشت چسب دارا طرح کودکانه به سلیقه خودش.
 من نظر ندادم فقط خودش با کمک اقای فروشنده یه طرح که دوست داشت انتخاب کرد و چند تا عروسک خریدیم و اومدیم 
میتونستم اینا رو از تو همون خونه اینترنتی بخرم ولی ترجیح دادم پریسا بره حضوری چشم تو چشم با مردم حرف بزنه و ادمها و کارهاشونو از نزدیک ببینه...
یه چیزهایی تو محیط بیرون بین ادنها هست که خیلی تو فضای مجازی نیست و نمیشه حسش کرد ..
  فکر میکنم ما مردم عادت کردیم بدبختی ها و مشکلات گرفتاری هامونو تو فضای مجازی داد بزنیم اما شادی هامونو نه علتشم شاید اینه چون مردم  غصه دارن یا ندارن بخورن کپگرفتارن مریضی دارن بی پولن چشم دیدن شادی و خوشحالی و پولداری دیگرونو ندارن برای همین خیلی فضای مجازی فاز منفی داره در حالیکه دنیای بیرون شادی هست جشن هست پر از مهربونی هست و زیبایی...
و دوست داشتم چه غم و رنج و فقر چه زیبایی شادی مهربونی رو از نزدیک ببینه 
مثلا چند روز پیش دیدم یه خانومی چایی برای پیرزنی تنها از خونشون اورده بود. داد و رفت...  
یا بچه ای از خونشون غذای گربه تو یه قوطی خامه  اورد و داد به گربه ای... 
به تهش که رسید پوزه گربه نمیرفت ته ظرف 
و مدام میچرخید مردی بلند شد و ظرف خامه را صاف کرد تا گربه غذاشو بخوره 
یه مردی که نون خریده بود بره خونشون بچش تو پارک داشت با دوستاش بازی میکرد یار کم داشتن گفت بابا میای بازی ؟
مرده پسره رو فرستاد یه کیسه خرید از  نونوایی که نزدیک بود و نونشو گذاشت توش و اویزون کرد به دسته دوچرخه پسرش با چکد تا فسقل بچه ها وایستاد گل کوچیک ... 
چند روز بعد که وسایل رو اوردن خودم کاغذ دیواری رو چسبوندم و پرده رو وصل کردم و به پریسام گفتم جا برای عروسکاش پیدا کنه و بچینتشون
گفت قاب نخریدی 
درست میکنیم همه چی رو نباید خرید
برو مدادرنگیاتو بردار خودت نقاشی هر چی دوست داری بکش 
خودمون براش قاب درست میکنیم میزنیم به دیوار ... 
با خوشحالی دوید و رفت و مشغول کشیدن شد...



[ دوشنبه 13 آذر 1402 ] [ 20:39 ] [ آناهیتا ]

[ نظرات (0) ]