آخرین ارسال های انجمن

عنوان مطلب تعداد پاسخ ها تعداد بازدید ها آخرین پست دهنده
عقرب روی ریل اندیمشک یا از این قطار خون می چکد 0 286 admin
در بغداد 0 180 admin
نوکاپ 0 191 admin

سفر۹

مجرد بچه نگه داشتن سخته بچه شبی نصفه شبی مریض شه ادم با استرس باید تنها برسونتش بیمارستان
 درسته که ماشین اتوماته مرد لازم نداره درسته که پول هست احتیاج به پولی مردی نیست ولی تنهایی تو بیمارستان یا دکتر بچه به بغل حس بدیه اونم وقتی ترس داری سردر گمی نمیدونی چی کار کنی چه تصمیمی بگیری ...
رشته محبتم اسیری میاره شاید شعاری باشه چون بعضی وقتها ادم کم میاره و فقط احساس وظیفست که ادمو از جا بلند میکنه گاهی همون احساس وظیفست که ادمو وادار میکنه محبت کنه 
ولی همین خودش زندگیه خودش انرژی رو به جلوهه ... 
ادم از اینکه مدام از یکی مراقبت کنه همش ریخت و پاش کسیو جمع کنه مدام حواصش به تربیتش باشه به کارهاش باشه اونم دورادور که از راه به در نشه 
هر جا میره یکی رو با خودش بکشه 
خودش رو با سرعت پای اون با انرژی اون تنظیم کنه 
با خستگی اون استراحت کنه با انرژی اون بازی کنه تفریح کنه 
حتی خیلی جاها از جنس مخالف به خصوص  مادرای مجرد بگذره که بچه هوایی نشه  دیدم مادرای مجردی که معشوقه دارن یا صیغه میشن دختراشون از سن بلوغ روابط جنسی رو شروع میکنن ... 
البته بعضی هام خانواده هستن و براشون مهم نیست که بچشون از بلوغ روابط جنسی داشته باشه و اینم جزعی از ارکان طبیعت میدونن اما من دوست ندارم چون نمیخوام  به این چیزا اویزون بشه و الویت اصلی زندگیش جنس مخالف باشه
دوست دارم الویتش موفقیت و رسیدن به استعدادهاش توانایی هاش باشه ازدواج یا رابطه یکی از کارها در زندگیش باشه یعنی زندگی مجموع اینها باشه نه هدف رابطه جنسی و تور کردن مرد یا شوهر باشه....
کلا از دخترای توانمند خوشم میاد... دوست ندارم دخترم به مرد به عنوان یه خدا یا به قولی غول چراغ جادو نگاه کنه که از راه برسه مثل سیندرلا ارزوهاشو براورده کنه دلم میخواد اینقدر توانمند بشه و عزت نفس و اعتناد به نفس داشته باشه که خودش بتونه ارزوهاشو براورده کنه و پیدا کردن مرد خوب برای زندگی و بچه داری هم یکیش باشه ....
البته نه اینطور که خودش مرد بشه و  از مردش یه ادم اویزون بی قید بی مسئولیت و گدا صفت یا طماع بسازه طوریکه اونم در جایگاه خودش به مرد زندگی باقی بمونه برای همین میگم شوهرداری... بچه داری... چون اینها همه یاد گرفتنی هست.. 
البته معلوم نیست موفق باشم یا نه ولی اینطوری دوست دارم ...



[ دوشنبه 13 آذر 1402 ] [ 20:40 ] [ آناهیتا ]

[ نظرات (0) ]