آخرین ارسال های انجمن
عنوان مطلب | تعداد پاسخ ها | تعداد بازدید ها | آخرین پست دهنده |
عقرب روی ریل اندیمشک یا از این قطار خون می چکد | 0 | 294 | admin |
در بغداد | 0 | 186 | admin |
نوکاپ | 0 | 196 | admin |
چی به چیه از همه چیه
|
آخرین ارسال های انجمن
برو تختت بخوابمعید آمد توی اتاقم.شادی در چشمان درشتش برق میزد.کنار تختم ایستاد - کودک شیرین من – و گفت:برای اینکه من بهت گفتم برو روی تختت بخواب اومدی؟! من هم که احساس می کردم دوست دارد کسی به او اهمیت دهد و یا شاید بزرگ حسابش کند گفتم:آره. آمد و دستی در گردنم انداخت و بوسیدم و گفت: خیلی دوستت دارم. من هم بوسیدمش و جوابش دادم:من هم خیلی دوستت دارم عزیزم.
[ دوشنبه 09 تیر 1393 ] [ 17:51 ] [ آناهیتا ] مستراحمامان ارغوان بردش دسشویی چون دسشویی خونه ما کمی سرده.مامانش به ارغوان می گفت : ارغوان یخچاله اینجا ،یخچال. ارغوان هم گفت:نه مامان؛ دستشوییِ.....
[ یکشنبه 08 تیر 1393 ] [ 17:48 ] [ آناهیتا ] تخم مرغتازه فهمیده بود که ما می ریم از توی یخچال خوراکی میاریم می خوریم حدود ۷ یا ۸ ماهش بود. تا من در یخچال و باز کردم چیزی در بیارم از زیر دست من اومد و سریع رفت یک دانه تخم مرغ(چون سبد تخم مرغها نزدیک دستش بود) برداشت و در رفت. دنبالش رفتم بگیرمش با داد می گفت: می خوام بخورم.می خوام بخورم. بهش گفتم : نه اینو که اینطوری نمی خورن. باید اول بپزیمش، بعد بخوریمش. تا بلاخره ازش گرفتم. از اون به بعد هر بار که می رفتم سر یخچال و می اومد دنبالم؛ یه میوه از تو یخچال هم بهش می دادم [ شنبه 07 تیر 1393 ] [ 10:48 ] [ آناهیتا ] لباس امام حسینتازه از راه رسیده بودن. عاشورا تموم شده بود. یه لباس مشکی تنش بود که روش به قرمز نوشته بود. - امام حسین- بهش گفتم:لباس امام حسین تنت کردی؟ گفت:نه. لباس خودمه [ شنبه 07 تیر 1393 ] [ 10:45 ] [ آناهیتا ] |
||
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |