آخرین ارسال های انجمن

عنوان مطلب تعداد پاسخ ها تعداد بازدید ها آخرین پست دهنده
عقرب روی ریل اندیمشک یا از این قطار خون می چکد 0 294 admin
در بغداد 0 186 admin
نوکاپ 0 196 admin

خستگی

این روزها هر کیو میبینم خستست .. خستگی روحی ... دلش فراغت میخواد... آزادی، بی فکری، بی دغدغگی، رهایی ....
منم خستم ... دلم تنگه برای خودم برای ارامش برای سعادت برای با هم بودن برای شادی برای مسافرت برای جشن ...برای سلامتی، برای خوشی ها....
گذشتن از سختی ها کار راحتی نیست ... تازه بعدم که گذشتی به قول مشاور ها دیگه ادم قبل نیستی...
 ادمها مثل مولکول میمونن وقتی به هم برخورد میکنن انرژی هاشون انتقال پیدا میکنه به هم ...
 یعنی اگر کسی در حق دیگری بدی کرد دیگه به سادگی نیست که اون شخص همون ادم خوب قبلی بمونه، تعقیر میکنه ....
 مگر اینکه خیلی ادم سفت و سختی باشه و به اندازه کافی تو زندگیش پر و غنی شده باشه که دست خوش تعقیرات محیطی و یا بدی آدمها یا ضربه های زندگی نشه و بازم خوب بمونه ...
مگر اینکه قدرتی برتر، یک عشق، یک الهه تکیه گاهت باشه... یک قدرتدبرتری از خودت، از انسان، از زندگی، تا بتونی بهش تکیه کنی ... اگر ادم خیالش راحت باشه از این تکیه گاه الهیی قدرتمند به راحتی دستخوش طوفان نمیشه و ساده تر میگذره و کمتر تعقیر به منفی میکنه ....
دلمویه همچین قدرت الهی میخواد ... که دلم قرص بشه ....



[ سه شنبه 27 آبان 1399 ] [ 7:53 ] [ آناهیتا ]

[ نظرات (0) ]